- پشت پایی
- حیز بی ننگ
معنی پشت پایی - جستجوی لغت در جدول جو
- پشت پایی
- پسر بدکار، هیز، مخنث
- پشت پایی ((پُ))
- هیز، مخنّث
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قسمت ظهر پای، تیپا لگد، حیز و مخنث. یا آش پشت به پشت دادن، آشی که روز سوم پس از رفتن مسافر پزند و بفقرا و همسایگان دهند
تسطیحی بصورت پشت ماهی خر پشته، شب لیل
ویژگی هر جسمی که پشت آن کشیده و برآمده شبیه پشت ماهی باشد، ویژگی خیابان یا کوچه که میانۀ آن را اندکی از کناره هایش بلندتر کنند که آب در وسط آن جمع نشود
هر جسم پشت برآمده مانند ماهی
قدم، عقب پا
عقب پا، مقابل کف پا، پس پا، روی پا
در ورزش در کشتی فنی که برای زمین زدن حریف به کار می رود و پا را پشت پای او می گذارند و او را به عقب می رانند
در ورزش در کشتی فنی که برای زمین زدن حریف به کار می رود و پا را پشت پای او می گذارند و او را به عقب می رانند